
کیخسرو با عنوان سردار سپاه ایران، اختیارات نامحدود داشت و فقط میتوان گفت که کیکاووس در سن کهولت مقام تشریفاتی پادشاهی ایران را دارا بوده و تمام امور کشوری و لشکری در حیطه و اختیارات کیخسرو قرار داشته و فردوسی در آغاز جنگ بزرگ، از کیخسرو این چنین یاد میکند: چو شد کار پیران ویسه به سر به جنگ دگر شاه پیروزگر بیاراست از هر سوی مهتران برفتند با لشکری بیکران بر آمد خروشیدن کرّنای به هامون کشیدند پرده سرای به شهر اندرون جای خفتن نماند به دشت اندرون راه رفتن نماند از متن فوق چنین مستفاد میگردد که کیخسرو از تمام اقوام و قبایل ایرانی نیروهای رزمنده برای جنگ آتی در پایتخت گرد آورده بود و تمام اندرون و بیرون پایتخت مملو از قوای جنگی بوده است. نکتهٔ قابل تأمل در این ابیات واژهٔ مهتر یا مهتران است و عنوانی است که در زمان مادها، کتسیاس از آن نام میبرد و این عنوان به کسانی داده میشد که صاحب مقام و منصب در میان قوم و قبیلهٔ خویش بودند. در مقابل مهتر واژهٔ کهتر قرار داشت که به فرد کوچک و حقیر گفته میشد. بعضی نکات مهم را از شاهنامه نمیتوان استنتاج نمود مثلاً پایتخت کیخسرو را که این همه قوای جنگی در آنجا گرد آمده بود. اگر چه محتویات متون شاهنامه حوادث جزئی را نیز بیان میکند ولی برخی نکات مهم را منجمله موقعیت شهرها و کشورها را مشخص نمینماید یا تاریخ وقوع حوادث را روشن نمیسازد. دربارهٔ این مطالب به منابع دیگری غیر از شاهنامه مثل گزارش هرودوت و کتسیاس و منابع آشوری باید رجوع نمود. الواح میخی و تألیفات یونانی مکمل شاهنامه برای تدوین این برهه از تاریخ ایران میتواند مورد استفاده قرار گیرد. باری پس از فراخان همه نیروهای متحد علیه توران در پایتخت، کیخسرو برای ملاقات و رهنمود آنان اینگونه عمل نمود: یکی تخت پیروز بر پشت پیل نهادند و شد روی گیتی چو نیل نشست از بر تخت با تاج شاه خروش آمد از دشت وز بارگاه چو بر پشت پیل آن شه نامور زدی مهره در جام و بستی کمر نبودی به هر پادشاهی روا نشستن مگر بر در پادشاه از آن نامور خسرو سرکشان چنین بود در پادشاهی نشان تخت و تاج شاهی از ملزومات حکومت در ایران بود و این دو عنصر همیشه به همراه شمشیری مقام سلطنت را قانونی جلوه میداد و عقیده ایرانیان کهن بر این بود که کشور بیپادشاه به مانند سر بیتن است، در حقیقت کشور بدون شاه را به تن مرده تشبیح مینمودند. اما در ابیات مزبور نکتهای وجود دارد که از خصوصیات شاهنامه است و باید گفت که در هیچ منبعی از آن ذکری به میان نیامده است و آن مهره انداختن در جام در پشت فیل یا بر روی زمین است. این عمل مشابه استخاره نمودن با تسبیح یا مانند آن است که قبل از کاری مهم مثل جنگ، شاهان ایران انجام میدادند و اگر استخاره درست میآمد روحیهٔ قوای جنگنده مضاعف میشد و در جنگ پیشرو با اعتماد به نفس بیشتری پیکار میکردند. آغاز جنگ بزرگ (شاهنامه) جنگ بزرگ کیخسرو ویژگیهایی دارد که جنگهای دیگر آن ویژگیها را نداشته است، حکیم طوس چنین روایت میکند که کیخسرو عاقبت نیا را بکشت یعنی پدر بزرگش از نسب مادری بنام افراسیاب پادشاه برزگ کشور توران. البته کیخسرو از طرف نسب پدری یعنی سیاوش نیایش کیکاووس پادشاه ایران بود. در حقیقت دو پادشاه بزرگ و کهنسال ایران و توران جنگ بزرگ را رهبری میکردند و در این میانه کیخسرو که نوهٔ هر دوی ایشان بود به نفع نیای پدری یعنی کیکاووس علیه نیای مادریاش افراسیاب و به کین پدرش سیاوش قیام نمود. سرانجام هم نیای مادری را سر برید و بعد از همین احوال ناشایست مورد ملامت و شماتت نزدیکان قرار گرفت و فرّهٔ ایزدی روی از وی بر تافت و دیگر کسی در پادشاهی سخن و فرمان او را نبرد. بقول فرودسی: چو پیکار کیخسرو آمد پدید زمن جادویها بباید شنید بدین داستان دُر ببارم همی به سنگ اندرون لاله کارم همی تو از کار کیخسرو اندازه گیر کهن گشته کار جهان تازه گیر که کین پدر باز جست از نیا به شمشیر و هم چاره و کیمیا نیا را بکشت و خود ایدر نماند جهان نیز منشور او را نخواند طبق متن شاهنامه قبل از جنگ بزرگ ایران و توران، کیخسرو زهرچشمی از تورانیان گرفته و پیران ویسه را که از متحدان افراسیاب بشمار میرفت هلاک و احتمالاً خاکش را ضمیمیهٔ خاک خویش ساخته بود. کیخسرو در منصب سردار سپاه ایران بود نه در مقام پادشاه ایران، چون هنوز کیکاووس بر مسند پادشاهی ایران جلوس داشت و در ایام کهنسالی بر تمام اقوام و قبایل ایرانی و غیر ایرانی سروری مینمود. مقامی که کیکاووس داشت هر شاهی نمیتوانست بر آن دست یابد یعنی همهٔ اقوام و قبایل وی را به رهبری برگزیده باشند. تنها افراد شاخص و با خصوصیتهای ویژه در طول تاریخ به چنین مقامی میرسیدند یعنی همه او را به رهبری و پیشوایی قبول داشتهاند. اگر موردی همشأن و همکسوت کیکاووس را در تاریخ آن دوران از متون و منابع دیگر بخواهیم دریابیم فقط دیوک رهبر و پیشوای قبیله ماد و سپس پادشاه همهٔ ایران است که همه او را به رهبری برگزیده بودند و او چه در قبیله خویش و چه در هنگام پادشاهی بر ایران صاحب دو منصب مهم بود. نخست وی فرمانده لشکر بود و دیگر در مقام داور، یعنی قاضی عادل قرار داشت. هرودوت دربارهٔ دیوک چیزهایی نقل میکند که ممکن است کیکاووس نیز شامل همان صفات و درجات بوده باشد.
دست نوشته های سامان آنلاین را بخوانید
keywords : وب سایت سامان آنلاین،دست نوشته سامان آنلاین،مقالات سامان آنلاین