فال حافظ روزانه دوشنبه 8 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 373
خيز تا خرقه صوفي به خرابات بريم ، شطح و طامات به بازار خرافات بريم سوي رندان قلندر به ره آورد سفر ، دلق بسطامي و سجاده طامات بريم تا همه خلوتيان جام صبوحي گيرند ، چنگ صبحي به در پير مناجات بريم با تو آن عهد که در وادي ايمن بستيم ، همچو موسي ارني گوي به ميقات بريم کوس ناموس تو بر کنگره عرش زنيم ، علم عشق تو بر بام سماوات بريم خاک کوي تو به صحراي قيامت فردا ، همه بر فرق سر از بهر مباهات بريم ور نهد در ره ما خار ملامت زاهد ، از گلستانش به زندان مکافات بريم شرممان باد ز پشمينه آلوده خويش ، گر بدين فضل و هنر نام کرامات بريم قدر وقت ار نشناسد دل و کاري نکند ، بس خجالت که از اين حاصل اوقات بريم فتنه مي بارد از اين سقف مقرنس برخيز ، تا به ميخانه پناه از همه آفات بريم در بيابان فنا گم شدن آخر تا کي ، ره بپرسيم مگر پي به مهمات بريم
حافظ آب رخ خود بر در هر سفله مريز
،
حاجت آن به که بر قاضي حاجات بريم
تعبیر:
قدر لحظات را بدان و بیهوده آنها را به هدر نده. در این راه احساسات را رها کن و به عقل و تدبیر خود تکیه کن. راه سخت و دشواری در پیش داری. از دوستان خیر اندیش کمک بطلب و با آنان مشورت کن. به خدا توکل کن تا آرامش خاطر داشته باشی.
فال حافظ روزانه دوشنبه 8 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 264
خيز و در کاسه زر آب طربناک انداز ، پيشتر زان که شود کاسه سر خاک انداز عاقبت منزل ما وادي خاموشان است ، حاليا غلغله در گنبد افلاک انداز چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است ، بر رخ او نظر از آينه پاک انداز به سر سبز تو اي سرو که گر خاک شوم ، ناز از سر بنه و سايه بر اين خاک انداز دل ما را که ز مار سر زلف تو بخست ، از لب خود به شفاخانه ترياک انداز ملک اين مزرعه داني که ثباتي ندهد ، آتشي از جگر جام در املاک انداز غسل در اشک زدم کاهل طريقت گويند ، پاک شو اول و پس ديده بر آن پاک انداز يا رب آن زاهد خودبين که بجز عيب نديد ، دود آهيش در آيينه ادراک انداز
چون گل از نکهت او جامه قبا کن حافظ
،
وين قبا در ره آن قامت چالاک انداز
تعبیر:
از لحظه های عمر بهره ی کافی بگیر و زندگی را در طلب آرزوهای دور و دراز به هدر نده. به آنچه داری قانع باش و از زندگی لذت ببر. خانواده ی خوبی داری. رنج و زحمت دنیا را بیهوده برای خود به وجود نیاور.
فال حافظ روزانه دوشنبه 8 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 483
سحرگه ره روي در سرزميني ، همي گفت اين معما با قريني که اي صوفي شراب آن گه شود صاف ، که در شيشه برآرد اربعيني خدا زان خرقه بيزار است صد بار ، که صد بت باشدش در آستيني مروت گر چه نامي بي نشان است ، نيازي عرضه کن بر نازنيني ثوابت باشد اي داراي خرمن ، اگر رحمي کني بر خوشه چيني نمي بينم نشاط عيش در کس ، نه درمان دلي نه درد ديني درون ها تيره شد باشد که از غيب ، چراغي برکند خلوت نشيني گر انگشت سليماني نباشد ، چه خاصيت دهد نقش نگيني اگر چه رسم خوبان تندخوييست ، چه باشد گر بسازد با غميني ره ميخانه بنما تا بپرسم ، مال خويش را از پيش بيني
نه حافظ را حضور درس خلوت
،
نه دانشمند را علم اليقيني
تعبیر:
اگر می خواهی به آرزو و مراد خود برسی باید صبر کنی و با مشکلات بسازی. به بازبینی اعمال و رفتار خود بپرداز تا نقاط ضعفت را بشناسی. مغرور و متکبر نباش و خود را انسانی کامل ندان. از کمک و مشورت انسان های خیرخواه بهره گیری کن تا به مقصود خود برسی.
فال حافظ روزانه دوشنبه 8 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 60
آن پيک نامور که رسيد از ديار دوست ، آورد حرز جان ز خط مشکبار دوست خوش مي دهد نشان جلال و جمال يار ، خوش مي کند حکايت عز و وقار دوست دل دادمش به مژده و خجلت همي برم ، زين نقد قلب خويش که کردم نثار دوست شکر خدا که از مدد بخت کارساز ، بر حسب آرزوست همه کار و بار دوست سير سپهر و دور قمر را چه اختيار ، در گردشند بر حسب اختيار دوست گر باد فتنه هر دو جهان را به هم زند ، ما و چراغ چشم و ره انتظار دوست کحل الجواهري به من آر اي نسيم صبح ، زان خاک نيکبخت که شد رهگذار دوست ماييم و آستانه عشق و سر نياز ، تا خواب خوش که را برد اندر کنار دوست
دشمن به قصد حافظ اگر دم زند چه باک
،
منت خداي را که نيم شرمسار دوست
تعبیر:
زندگی بر وفق مراد و آرزویت می چرخد. خبر های خوشی را خواهی شنید که زندگی تو را دگرگون می کند. از طعنه ی دشمن بیمی به دل راه نده.
فال حافظ روزانه دوشنبه 8 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 278
شراب تلخ مي خواهم که مردافکن بود زورش ، که تا يک دم بياسايم ز دنيا و شر و شورش سماط دهر دون پرور ندارد شهد آسايش ، مذاق حرص و آز اي دل بشو از تلخ و از شورش بياور مي که نتوان شد ز مکر آسمان ايمن ، به لعب زهره چنگي و مريخ سلحشورش کمند صيد بهرامي بيفکن جام جم بردار ، که من پيمودم اين صحرا نه بهرام است و نه گورش بيا تا در مي صافيت راز دهر بنمايم ، به شرط آن که ننمايي به کج طبعان دل کورش نظر کردن به درويشان منافي بزرگي نيست ، سليمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش
کمان ابروي جانان نمي پيچد سر از حافظ
،
وليکن خنده مي آيد بدين بازوي بي زورش
تعبیر:
از فرصتی که داری استفاده کن وگرنه کسی دیگر از این فرصت سود می برد. به زیردستان خود هم توجه کن. اگر در عین مفام و ثروت، به زیردستان محبت کردی مردی. دامی برایت گسترده اند.
فال حافظ روزانه دوشنبه 8 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 461
کتبت قصه شوقي و مدمعي باکي ، بيا که بي تو به جان آمدم ز غمناکي بسا که گفته ام از شوق با دو ديده خود ، ايا منازل سلمي فاين سلماک عجيب واقعه اي و غريب حادثه اي ، انا اصطبرت قتيلا و قاتلي شاکي که را رسد که کند عيب دامن پاکت ، که همچو قطره که بر برگ گل چکد پاکي ز خاک پاي تو داد آب روي لاله و گل ، چو کلک صنع رقم زد به آبي و خاکي صبا عبيرفشان گشت ساقيا برخيز ، و هات شمسه کرم مطيب زاکي دع التکاسل تغنم فقد جري مثل ، که زاد راهروان چستي است و چالاکي اثر نماند ز من بي شمايلت آري ، اري موثر محياي من محياک
ز وصف حسن تو حافظ چگونه نطق زند
،
که همچو صنع خدايي وراي ادراکي
تعبیر:
تهمتی به شما زده اند که به زودی دست بدخواهان رو م یشود. حادثه ای بسیار عجیب اتفاق می افتد که همه چیز را عوض می کند و به آنچه که هدفتان هست می رسید به شرط آنکه زرنگ باشید.کسی به دیدارتان می آید و غم رهایتان می کند.
فال حافظ روزانه دوشنبه 8 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 286
دوش با من گفت پنهان کارداني تيزهوش ، و از شما پنهان نشايد کرد سر مي فروش گفت آسان گير بر خود کارها کز روي طبع ، سخت مي گردد جهان بر مردمان سختکوش وان گهم درداد جامي کز فروغش بر فلک ، زهره در رقص آمد و بربط زنان مي گفت نوش با دل خونين لب خندان بياور همچو جام ، ني گرت زخمي رسد آيي چو چنگ اندر خروش تا نگردي آشنا زين پرده رمزي نشنوي ، گوش نامحرم نباشد جاي پيغام سروش گوش کن پند اي پسر و از بهر دنيا غم مخور ، گفتمت چون در حديثي گر تواني داشت هوش در حريم عشق نتوان زد دم از گفت و شنيد ، زان که آن جا جمله اعضا چشم بايد بود و گوش بر بساط نکته دانان خودفروشي شرط نيست ، يا سخن دانسته گو اي مرد عاقل يا خموش
ساقيا مي ده که رندي هاي حافظ فهم کرد
،
آصف صاحب قران جرم بخش عيب پوش
تعبیر:
در برابر سختیها و مشکلات استقامت کن و روحیه ی خود را نباز. دنیا را سخت نگیر. دل به خدا بسپار و توکل کن تا روحیه ای قوی داشته باشی. غم های خود را آشکار نکن تا روحیه ی خانواده و اطرافیان را از بین نبری. عاقبت اندیش باش و در هرکار با عقل و خرد کار کن.
فال حافظ روزانه دوشنبه 8 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 36
تا سر زلف تو در دست نسيم افتادست ، دل سودازده از غصه دو نيم افتادست چشم جادوي تو خود عين سواد سحر است ، ليکن اين هست که اين نسخه سقيم افتادست در خم زلف تو آن خال سيه داني چيست ، نقطه دوده که در حلقه جيم افتادست زلف مشکين تو در گلشن فردوس عذار ، چيست طاووس که در باغ نعيم افتادست دل من در هوس روي تو اي مونس جان ، خاک راهيست که در دست نسيم افتادست همچو گرد اين تن خاکي نتواند برخاست ، از سر کوي تو زان رو که عظيم افتادست سايه قد تو بر قالبم اي عيسي دم ، عکس روحيست که بر عظم رميم افتادست آن که جز کعبه مقامش نبد از ياد لبت ، بر در ميکده ديدم که مقيم افتادست
حافظ گمشده را با غمت اي يار عزيز
،
اتحاديست که در عهد قديم افتادست
تعبیر:
مشکلات زندگی را بزرگ و غیر قابل حل ندان زیرا همه مشکلات در سایه ی تلاش و لطف خداوند حل خواهند شد. صبر و تحمل و ایمان به خدا را فراموش نکن و نا امید نباش.
فال حافظ روزانه دوشنبه 8 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 482
اي دل به کوي عشق گذاري نمي کني ، اسباب جمع داري و کاري نمي کني چوگان حکم در کف و گويي نمي زني ، باز ظفر به دست و شکاري نمي کني اين خون که موج مي زند اندر جگر تو را ، در کار رنگ و بوي نگاري نمي کني مشکين از آن نشد دم خلقت که چون صبا ، بر خاک کوي دوست گذاري نمي کني ترسم کز اين چمن نبري آستين گل ، کز گلشنش تحمل خاري نمي کني در آستين جان تو صد نافه مدرج است ، وان را فداي طره ياري نمي کني ساغر لطيف و دلکش و مي افکني به خاک ، و انديشه از بلاي خماري نمي کني
حافظ برو که بندگي پادشاه وقت
،
گر جمله مي کنند تو باري نمي کني
تعبیر:
چرا مردد و دو دل هستی؟ کاری را که نیت کرده ای انجام بده تا موفق شوی. از مصائب و مشکلات، نگران و هراسان نشو. هیچ کاری بدون سعی و تلاش و بدون تحمل رنج و سختی به نتیجه نمی رسد. پس دل به دریا بزن و شروع به کار کن.
فال حافظ روزانه دوشنبه 8 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 113
بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشاني داد ، که تاب من به جهان طره فلاني داد دلم خزانه اسرار بود و دست قضا ، درش ببست و کليدش به دلستاني داد شکسته وار به درگاهت آمدم که طبيب ، به موميايي لطف توام نشاني داد تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش ، که دست دادش و ياري ناتواني داد برو معالجه خود کن اي نصيحتگو ، شراب و شاهد شيرين که را زياني داد
گذشت بر من مسکين و با رقيبان گفت
،
دريغ حافظ مسکين من چه جاني داد
تعبیر:
غم و اندوهی وجود تو را در بر گرفته است. خالصانه به درگاه خداوند روی بیاور و امیدوار باش تا موفق شوی. راز خود را با هر کس در میان نگذار و دوستان واقعی خود را بشناس.
فال حافظ روزانه دوشنبه 8 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 198
گفتم کي ام دهان و لبت کامران کنند ، گفتا به چشم هر چه تو گويي چنان کنند گفتم خراج مصر طلب مي کند لبت ، گفتا در اين معامله کمتر زيان کنند گفتم به نقطه دهنت خود که برد راه ، گفت اين حکايتيست که با نکته دان کنند گفتم صنم پرست مشو با صمد نشين ، گفتا به کوي عشق هم اين و هم آن کنند گفتم هواي ميکده غم مي برد ز دل ، گفتا خوش آن کسان که دلي شادمان کنند گفتم شراب و خرقه نه آيين مذهب است ، گفت اين عمل به مذهب پير مغان کنند گفتم ز لعل نوش لبان پير را چه سود ، گفتا به بوسه شکرينش جوان کنند گفتم که خواجه کي به سر حجله مي رود ، گفت آن زمان که مشتري و مه قران کنند
گفتم دعاي دولت او ورد حافظ است
،
گفت اين دعا ملايک هفت آسمان کنند
تعبیر:
به مراد و مقصود خود خواهی رسید. با دوستان و بزرگان با تجربه چاره اندیشی کن تا با راهنمایی آنها زودتر به مقصود برسی. تردید و شک را از خود دور کن. در راه عشق ثابت قدم و استوار باش.
فال حافظ روزانه دوشنبه 8 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 136
دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد ، تکيه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد آن چه سعي است من اندر طلبت بنمايم ، اين قدر هست که تغيير قضا نتوان کرد دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست ، به فسوسي که کند خصم رها نتوان کرد عارضش را به مثل ماه فلک نتوان گفت ، نسبت دوست به هر بي سر و پا نتوان کرد سروبالاي من آن گه که درآيد به سماع ، چه محل جامه جان را که قبا نتوان کرد نظر پاک تواند رخ جانان ديدن ، که در آيينه نظر جز به صفا نتوان کرد مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست ، حل اين نکته بدين فکر خطا نتوان کرد غيرتم کشت که محبوب جهاني ليکن ، روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد من چه گويم که تو را نازکي طبع لطيف ، تا به حديست که آهسته دعا نتوان کرد
بجز ابروي تو محراب دل حافظ نيست
،
طاعت غير تو در مذهب ما نتوان کرد
تعبیر:
غرور و تکبر را رها کن و آگاهانه به سعی و تلاش بپرداز. چنانچه کار بر وفق مراد تو پیش نرفت نگران نباش. پذیرفتن واقعیت های زندگی، رنج و غم انسان را کاهش می دهد و حس زیاده طلبی انسان را دچار عذاب و ناراحتی می کند.